بهار آمد که خشکه لای کابل
نمانده مستی یی در بای کابل
بهار آمد که جان بخشی نماند
هوای صبح روح افزای کابل
بهار آمد جهان شد شاد و خندان
به سیل گل بر آمد پیسه داران
همی بیجاره مفلس با رخ زرد
بهر جائی روانی از پی نان
شب شنبه ز کابل بار کردم
غلط کردم که پشت با یار کردم
رسیدم بر لب در یای آمو
نشستم گریه ای بسیار کردم

به کابل جان رسیدم یارم آمد
بلند بالا شیرین گفتارم آمد
گرفتم بوسه از دور لبانش
شفا در جا نک بیمارم آمد
سال نو بر همه دوستان مبارک باد امید که سال خوب و خوشی داشته باشید..
نظرات شما عزیزان: